
بازار کار جایی است که در آن عرضه و تقاضا برای مشاغل با هم تلاقی میکنند و کارمندان یا نیروی کار، خدماتی را که کارفرمایان میخواهند ارائه میکنند.
کارمند میتواند هرکسی باشد که بخواهد خدمات خود را در مقابل دستمزد ارائه دهد، و کارفرما ممکن است یک فرد واحد یا سازمانی باشد که برای انجام یا تکمیل یک کار خاص به فرد یا افرادی نیاز دارد. بنابر این تعریف، کارمند مشابه یک فروشنده و کارفرما مشابه یک خریدار است.
عامل مشترکی که این دو را به هم مرتبط میکند، حقوق یا دستمزدی است که توافق شده کارگر از کارفرما بگیرد. بهطور خلاصه، بازار کار جایی است که کارمندان میتوانند کاری پیدا کنند که با مهارتها و صلاحیتهای آنها مطابقت داشته باشد و با کارفرما در خصوص دستمزد، مزایا و سایر اَشکال پرداخت توافق میکنند.
فرضیه بازار کار
در بازار کار، فرض بر این است که کارگران جایی آغاز به کارمیکنند که در آن، تقاضایی برای مهارتهایشان وجود داشته باشد، چه در محل سکونت آنها باشد و چه در خارج از کشور.
علاوه بر این، آنها قابلتعویض هستند، یعنی اگر فردی بتواند کار موردنظر را بهتر انجام دهد، جایگزین کارمند اول می شود. همچنین حقوق در آن ثابت نیست و بسته به عملکرد کارمند، میتواند افزایش یا کاهش یابد. دستمزد یا حقالزحمه بالاترین عامل انگیزشی است.
اجزای تشکیل دهنده بازار کار
بازارهای کار شامل چهار جزء هستند: جمعیت نیروی کار، جمعیت متقاضی، مخزن متقاضیان و افراد برگزیده.
تجزیه و تحلیل بازار کار
شناسایی بازارهای کار مختلف برای یک موقعیت شغلی خاص: این قسمت شامل بررسی بازار کار مناسب «بر اساس» آن موقعیت خاص میشود.بررسی بازار پیرامون دستمزد یک موقعیت شغلی مشترک: این فرایند شامل بررسی موقعیتهای مشابه در بازارهای کار میشود تا تعیین کند آیا نرخ حقوق در سازمان تقریباً در سطح مشابهی قرار دارد یا خیر.
سنجش رویهی بازار: این مرحله به سؤالاتی درخصوص نحوهی پرداخت حقوق به کارکنان توسط سایر سازمانها پاسخ میدهد.
تعدیل حقوق و مزایا یا ساختار موقعیتهای شغلی: پس از بررسی نرخ حقوق و دستمزد در سایر سازمانها و اطلاع از اینکه آیا نیازی به تعدیل وجود دارد یا نه، بخش استخدام سازمان توصیههایی را برای اینگونه تعدیلها یا تغییر ساختار موقعیتها در سازمان یا شرکت ارائه میدهد.
مشورت با مدیریت: این فرایند شامل تشکیل جلسه با مدیران برای تعیین نیازهای مرتبط با نیروی کارشان است.